"ما كه نبايد از اينكه هنرپيشه فكش را كج ميكند، كمي روي پنجه پا راه ميرود يا زانوهايش را موقع راه رفتن به هم ميزند يا چشمانش قرمز است، تحت تاثير قرار بگيريم!!" / گفتوگو با ضياءالدين دري، عضو هيات داوري بخش مسابقه سينماي ايران
::
25 بهمن 1391
8:05:44 PM ::
سیدضیاءالدین دری
سینما شبکه (سی نت):
"درباره فيلم "حوض نقاشی" با دقت صحبت شد. در سينماي ايران همهچيز تب است. از آنجا كه در پرده سينماي ما تاكنون يك شيرينعقل ديده نشده، وقتي شخصيت او در فيلم به تصوير كشيده ميشود، به چشم ميآيد. اينها توجه مخاطب عام را به خود جلب ميكند. اما آيا ما كه آنجا فيلمها را داوري ميكنيم مخاطب عام هستيم؟ ما كه مخاطب عام نيستيم. ما كه نبايد از اينكه هنرپيشه فكش را كج ميكند، كمي روي پنجه پا راه ميرود يا زانوهايش را موقع راه رفتن به هم ميزند يا چشمانش قرمز است، تحت تاثير قرار بگيريم. قرار نيست سينما به سمت عوام فريبي و پوپوليستي شدن و فريب دادن مردم با ابزار و آلاتي كه اين حرفه دارد، برود."
ضياءالدين دري از اعضاي هيات داوران مسابقه سينماي ايران سي و يكمين جشنواره فيلم فجر بود؛ او معتقد است تركيب سينمايي هيات داوران موجب شده آنان در فضايي راحت به تماشاي فيلمها بنشينند. دري اعمال نظر درباره داوريها را از سوي مسوولان برگزاركننده جشنواره مربوط به دورههاي قبل دانست و تاكيد كرد گروهي كه در اين دوره از جشنواره مسووليت داوري را برعهده داشتند، فضايي ايجاد نكرده بودند كه راي و نظري از خارج بتواند به آنان تزريق شود. دري در گفتوگو با «اعتماد» درباره شكل داوري فيلمهاي اين دوره از جشنواره و پرسشهايي كه درباره تقسيم جوايز به وجود آمده، سخن گفت.
مجموعه فيلمهايي كه در اين دوره از جشنواره ديديد، چطور بودند؟ گزينش از ميان آنان كار سختي بود يا آسان؟
نميتوان به آن شكل گفت. سبدي هست كه در آن تعدادي فيلم قرار دارد و ما به عنوان داوران آن را نگاه كرديم. هيات داوران به اتفاق آرا احساس ميكردند فيلمها آنچناني نيستند. هفت هشت فيلم هم بودند كه كمابيش گويي راحتتر ميتوانستند مفهوم را منتقل كنند. اگر نظر شخصي من را بپرسيد ، ميگويم مشكل سينماي ايران همچنان فيلمنامه است و اين مساله را از خودم شروع ميكنم و به ديگران هم كاري ندارم. امسال به دليل پخش ديجيتال به كيفيت بهتري از تصاوير و صدا رسيديم. در دوراني كه كارها 35 و نگاتيو بود، به دليل كيفيت كار لابراتوارها فيلمها آسيب ميديد و قابل رويت به صورت جدي نبود. اما الان با كيفيت مناسبتري روبهرو هستيم. داستانهايي براي ما ميگفتند؛ اينكه فلان آقا پول نداشته فيلمش را بسازد به همين خاطر فيلمش در حد يك مضمون و سوژه باقي مانده است. اينها به من به عنوان يك داور مربوط نيست، اينها به مردم هم مربوط نيست. فيلم وقتي ساخته ميشود به عنوان يك كالاي فرهنگي هنري وارد جامعه ميشود و مردم بايد براي تماشاي آن فيلم هزينه كنند. اگر قرار است مردم آن فيلم را ببينند، احتياج دارند درام و قصه ببيند و شور و هيجان و شعف در كار باشد و به وجد و هيجان بيايند و به فكر واداشته شوند. تا آنجا كه به ذهن من ميرسد اينها كارهايي است كه بايد در فيلمها ديده شود. من در فيلمها اينها را نديدم. برخي از فيلمها در مرحله ايده شوت«فيلمبرداري» شده. بايد اينها به دست آدمهاي ديگري برسد تا عمل بيايد. ميزان اطلاعاتي كه درباره شخصيتها در فيلمها ميبينيم اطلاعات كاملي نيست. مشخص است كارگردان و فيلمنامهنويس به پيچيدگيها و ظرايفي كه در درام بايد پيدا شود، واقف نيستند. بنابراين صحنهها از دست ميرود، پلانهاي فيلم خالي است. يك فيلم قوي و فيلمنامهيي كه پرداخت درستي داشته باشد، هر يك پلان آن اشباع از خلاقيتهاي آرسيستيك است. وقتي آن پلان اشباع باشد، ديگر نفس شما را ميگيرد و شما در جريان تماشاي يك فيلم چارچنگولي باقي ميمانيد تا فيلم را تعقيب كنيد. چنين اتفاقي خيلي به ندرت در طول جشنواره افتاد. زماني كه ما فيلمها را در هيات داوري تماشا ميكرديم، از ما پذيرايي ميشد. تخمهيي ميخورديم و كساني كه سيگاري بودند، سيگار ميكشيدند. در طول تماشاي فيلمها كمتر زماني پيش ميآمد كه تخمهيي نخوريم يا سيگاريها سيگار نكشند و آن سكون كامل به وجود آيد و چنين احساسي به وجود آيد كه با يك پديده به عنوان يك فيلم خوب مواجه ميشويم. من چنين چيزي نديدم، شايد نظر دوستان چيز ديگري باشد.
فيلمهاي امسال نسبت به پارسال تفاوت زيادي داشتند؟ مشخصا سوال من اين است كه سال گذشته مجموعهيي از فيلمها با موضوع خيانت توليد شد و توليدكنندگان فيلمها از خيانت به عنوان يكي از دغدغههاي روز جامعه ياد كردند. اما امسال ديگر فيلمي در اين فضا نبود. مشكلات جامعه ايراني تغيير كرده يا اتفاقاتي كه براي فيلمهاي توليد شده در اين فضا به وجود آمد، چنين حذفي را سبب شده است؟
موضوعات اينچنيني يك «وير» است كه ميگيرد و به همين دليل است كه يك دفعه چند فيلم با موضوع خيانت زن به مرد يا مرد به زن توليد ميشود. ما در جامعهيي زندگي ميكنيم كه مباحثش از تاكسي تا مطبوعات به گوش افراد ميرسد، فيلمساز هم دور از اين شرايط نيست. من به اينها ميگويم موضوعات ژورناليستي، متاسفانه سينماي ما به اين شرايط ژورناليستي مبتلا است. شيوه مواجهه در سينما نيز حالت ژورناليستي پيدا ميكند. نقد مطبوعات، حمله نيروهاي اخلاقگراي اسلامي و مسائلي از اين دست در سينماي ما و جريان فيلمسازي موثر است. شايد امسال شوراي صدور پروانه ساخت حساسيت به خرج داده كه ماجراي خيانت را در فيلمنامهها رد كند.
نكتهيي كه در جريان اعلام اسامي نامزدها توجه همه را به خود جلب كرد، نامزد نشدن شهاب حسيني براي فيلم «حوض نقاشي» و «هيس... دختران فرياد نميزنند» بود. در هيات داوري درباره بازي شهاب حسيني چه گذشت؟
اينها سر و راز داوري است. اينكه من بگويم چرا بازي شهاب حسيني در اين دو فيلم آنطور كه بايد ديده نشده خيلي ضرورتي ندارد. بايد به اين مساله توجه داشته باشيم كه شهاب حسيني پيش از اين نامزد دريافت جايزه بوده و از او تقدير شده است. نبايد اينطور باشد كه داوري را استنطاق كنيم. حتما كساني كه آنجا نشستند، احساس كردند اشكالات و ضعفهايي هست و انتظاري كه داشتند، برآورده نشده است و آن بازيگر را نامزد نكردهاند... نياز هست من توضيح ديگري بدهم؟
اين شائبه به وجود ميآيد كه بازي شهاب حسيني به اين دليل كه «حوض نقاشي» توليد حوزه هنري بوده به طور كلي ناديده گرفته شده است...
من اينها را نميدانم. 11 سال است از سينما دورم و با كشمكشهاي بيروني سينما ارتباط ندارم. اينكه فيلم مال حوزه بوده يا نه را نميدانم... اگر امسال وقت كردم و به حوزه سينما آمدم آنگاه شايد متوجه اين مسائل هم شدم.
خب سوال من اين است كه در فضاي هيات داوري صحبتي يا حرفي درباره محل توليد فيلم و رويكرد ارشاد نسبت به حوزه و ميزان توجهي كه بايد به اين كار صورت بگيرد، مطرح نشد؟
اين دروغ است... نه در هيات داوري «حوض نقاشي» مورد بررسي بسيار دقيقي قرار گرفت. يكي از نكات اعتراض من به داوري امسال اين است كه چرا آن ميزان كه درباره «حوض نقاشي» وارد بحث اغنايي و تخصصي شديم درباره ديگر فيلمها بحث نكرديم. درباره «حوض نقاشي» بحث فني زيادي صورت گرفت كه صورتجلسه و فيلم آن جلسات موجود است. درباره اين فيلم با دقت صحبت شد. در سينماي ايران همهچيز تب است. از آنجا كه در پرده سينماي ما تاكنون يك شيرينعقل ديده نشده، وقتي شخصيت او در فيلم به تصوير كشيده ميشود، به چشم ميآيد. اينها توجه مخاطب عام را به خود جلب ميكند. اما آيا ما كه آنجا فيلمها را داوري ميكنيم مخاطب عام هستيم؟ ما كه مخاطب عام نيستيم. ما كه نبايد از اينكه هنرپيشه فكش را كج ميكند، كمي روي پنجه پا راه ميرود يا زانوهايش را موقع راه رفتن به هم ميزند يا چشمانش قرمز است، تحت تاثير قرار بگيريم. قرار نيست سينما به سمت عوام فريبي و پوپوليستي شدن و فريب دادن مردم با ابزار و آلاتي كه اين حرفه دارد، برود. ما به عنوان داوران چنين نگاه نميكنيم. حداقل معتقدم داوران نبايد اين طور نگاه كنند. خانم نگار جواهريان ممكن است در جنس چشمش نگاهي وجود داشته باشد كه بازي او را زيرپوستيتر كند، اين فقط يك مثال است و او را با بازيگر ديگري مقايسه نميكنم. فيلم از داستاني كه انتظار ميرود، روايت شود، دچار مشكل است. آنچه مشخص است اين است كه اساسا در اين فيلم به رابطه بين يك زوج شيرينعقل و بچهيي كه آيكيوي صددرصد دارد، اصلا توجه نشده است. در يك بخش خيلي كوتاه كه بچه معترض ميشود و به اين دو نفر ميگويد كه شما ديوانه هستيد و پدر كشيدهيي به او ميزند اين رابطه قابل مشاهده است. در صورتي كه ما احتياج داريم 90 دقيقه از اين دست روابط اعم از تلخ وشيرين را ببينيم در چنين قصهاي. آيا هست؟ نه. فيلم سراغ تورم و ماجراي اقتصادي و اينكه تاثير اين تورم روي مردم اثر ميگذارد و قيمت كره ميرود. آن شخصيت شيرينعقل موثرتر انتقاد ميكند به گراني شير و كره و... اينها موجب ميشود فيلم از موضوع خودش خارج شود. ما نبايد تحت تاثير مسائل ظاهري يك فيلم قرار بگيريم. اگر قرار است تحت تاثير باشيم، هر فيلم ميتواند هزار جور لحظاتي همانند آنچه در اين فيلم است به نمايش بگذارد و مخاطب را متاثر كند. چنين فيلمهايي نياز به پژوهش خيلي كامل، روابط انساني، بحرانهايي كه ميان اين شخصيتها به وجود ميآيد، دارد. اين بخش نظر من است، ممكن است داوران ديگر نظري ديگر داشته باشند. الان ژورناليسم مملكت از ما استنطاق ميكند كه چرا به اين فيلم جايزه ندادهايم. خب نداديم كه نداديم. من به عنوان داور بايد كاري انجام دهم كه يك فيلم جايزه نگرفته. سال 1375 كه با «سينما سينماست» چنين برخوردي شد من واكنشي نداشتم. يكي از داوران با چاقوكشي و عربده فيلم را از بخش مسابقه بيرون كشيد، اما ما كلامي حرف نزديم. مگر ما در اين شرايط به داوران و نظام و هيات انتخاب حمله كرديم؟ خوشحالم امسال فيلمي با همان مضمون جايزه گرفته است.گويي خودم گرفته?ام .
شنيده شد هيات داوران براي اينكه «رسوايي» را نامزد دريافت جايزه كند، تحت فشار بوده. ميخواهم به اين سوال دقيق پاسخ دهيد كه اصلا چنين چيزي وجود داشت و اگر بود به چه ترتيب؟
اصلا چنين چيزي نبود. من تا جايي كه ميدانم شايد در سالهاي گذشته به نظر هيات داوري ورود ميكردند و از آنان دوستانه چيزي ميخواستند يا به روشهايي آنان را وادار ميكردند به فيلمهايي كه مدنظرشان بود توجه شود. اما امسال به اين داوران نميتوانستند ورود كنند و سفارش بدهند و بگويند به اين فيلم جايزه بدهيد يا به فيلم ديگر ندهيد.
يكي از ويژگيهاي شاخص «استرداد» فيلمبرداري خوب محمود كلاري بود. فيلم در اين رشته هم نامزد شد، اما كلاري جايزه نگرفت. تعبيري كه از اختصاص سيمرغ به هومن بهمنش صورت گرفت اين بود كه گويا هيات داوران قصد داشتند به نسل جوان توجه كنند. چنين نگاهي وجود داشت؟
من معتقدم كه جايزه يك جشنواره وقتي به هنرمندي يك بار داده شود، اگر آن هنرمند دچار تكبر و غرور بيجا نشود و موقعيت و تشخص خودش را حفظ كند ديگر نيازي به تاييد از همان جشنواره ندارد؛ آقاي كلاري اين نگاه را در كارهايشان حفظ كردهاند و بعد از اين، جايگاه ايشان جشنواره جشنوارههاست. ممكن است يك دهه بگذرد و ببينيد آقاي كلاري فيلمي را به گونه اي كار كرده كه همه را آچمز ميكند و دوباره به ايشان جايزه تعلق ميگيرد. خانم مريل استريپ به واقع در زمينه بازيگري يك پديده است كه سه بار اسكار پيش روي ايشان سر تعظيم فرود آورده است. اينطور نيست كه در طول 85 دوره كه از اسكار ميگذرد شش نفر را ببينيم كه سه اسكار بردهاند. خانم مريل استريپ واقعا دنياي بازيگري را بيچاره كرده كه سه بار جايزه اسكار به او تعلق گرفته است. اما اگر جايزه به ايشان تعلق نگيرد، نه خودشان ناراحت ميشوند و نه كسي از آكادمي استنطاق ميكند. كساني كه جايزه جشنواره فجر دارند همواره اعتبار به همراه دارند. درباره آقاي كلاري بهتري بود يكي از آن سيمرغهاي قبليشان را ميگرفتند و يكي از اين سيمرغهاي جديد كه حجم دارد را ميدادند كه از اين مدل هم داشته باشد، وگرنه آقاي كلاري نيازي به جايزه ندارد، جشنواره بايد كاشف چهرههاي جديد باشد تا اين جوانان بعدها بتوانند كلاري شوند. به محمود براي آنكه پشت اين فيلم ايستاد تا درست شود بهتر بود جايزه مقاومت ميداديم تا جايزه فيلمبرداري.
هيات داوري امسال ديپلم افتخار نداد، دليلش چه بود؟
تمام كانديداها از امسال ديپلم افتخار ميگيرند.
يكي از ويژگيهاي هيات داوري امسال اين بود كه ديگر مدير و مسوولي در ميان داوران نبود و آنان از اهالي سينما انتخاب شده بودند. اين چه فضايي در هيات داوري به وجود آورده بود؟
فضا صميميتر بود و يك آدم يقه سفيد آنجا نبود كه بچهها بخواهند ملاحظات اداري با او داشته باشند. بچهها گفتند و خنديدند و در فضايي كه بايد شش، هشت ساعت فيلم ميديدند، راحت بودند.
منظورم اين بود كه نبود افراد غيرمتخصص در حوزه سينما در هيات داوران روي نتيجه آرا به چه ترتيب تاثير گذاشت؟
اگر آدم غيرسينمايي و غيرتخصصي در حد ما كه آنجا نشسته بوديم، مينشست، پست و مقامي ميداشت كه اين پست و مقام احترام به همراه دارد،محدوديت به وجود آورد ممكن بود او حرفهايي بزند كه غيرتخصصي باشد و هم اسباب غيبت به وجود آيد و افراد تخصصي در داوري، اعصابشان خرد شود و نتوانند چيزي بگويند. نبود اينها موجب شد فضاي داوري فضاي راحتي باشد.